
سی سال پیش خسروخان ثنارو از سر سفره عقد میدزده و بالاجبار به عقد خودش درمیاره ثنا بعد از چند سال خودکشی میکنه و شایعات زیادی از مرگ ثنا در منطقه پیچیده
خسرو خان الان فرزندان و نوه های زیادی داره تنها یادگارش از ثنا نوه ای هست بنام روجا...
با ورود شخص تازه واردی به آن شهر و دیار که ادعای مالکیت سی درصد از اموال خسرو خان رو داره رازهایی از گذشته برملا میشه و ....

روناک دختر بچه روستایی که به اجبار زن سیوان پسر خان میشه
پسری غیرتی و پر جذبه که هر شب تختشو دخترای رنگ و وارنگ و پلنگ شهری پر میکنن و چشمش اصلا روناکو نمیبینه
اما امان از وقتی که سیوان بعد از سالها از شهر برمیگرده و روناکی رو میبینه که دیگه یه دختر بچه ساده و مظلوم نیست... #جدید

چند ماه از مرگ شوهرِ مارال گذشته و حالا بعد از مرگ شوهرش، وفادارترین دوستِ شوهرش، احمدآقا سعی میکنه همیشه هواشو داشته باشه و تا حدودی مشکلات رو برای مارالِ قصهمون کم کنه...
پسرِ احمدآقا "مالک" متوجه ارتباط مخفیانه پدرش با مارال میشه و بینشون چیزهایی پیش میاد که مارال مجبوره یه جورایی فشارهای مالک رو تحمل کنه ...







































