دانلود رمان هیچوقت دروغ نگو... پاتریشیا و ایتن، زوجی جوان که شش ماه از ازدواجشان میگذرد، در جستجوی خانهی رؤیایی خود هستند. به پیشنهاد مشاور املاک، راهی سفری میشوند که جادهای پر از برف سنگین و سیگنال قطعشده، آن را پیچیدهتر میکند. تریشیا مخالف ادامهی مسیر است و اصرار دارد که برگردند، اما ایتن مصمم است تا خانه را ببیند و کارش را تمام کند.
پس از تلاش فراوان، خانه را پیدا میکنند؛ خانهای که در میان سکوت و تاریکی، یکی از چراغهایش بهطرزی عجیب روشن است. هیچ اثری از ماشین یا ساکنین خانه در اطراف دیده نمیشود. این موضوع حس بدی در دل تریشیا ایجاد میکند؛ احساسی قوی که گویی خانه با رازهای وحشتناکی آمیخته شده است. چیزی در انتظار آنهاست که مسیر داستان را به کابوسی مهیب بدل میکند...
اگر به دنبال داستانی مرموز و هیجانانگیز هستید، ادامهی این ماجرا را در شایسته از دست ندهید!
دانلود رمان طالع اغبر... البرز محتشم به تازگی رهبر گروه بزرگی از خونآشامهای اصیل شده. مردی مستبد و یکهتاز که تو ملک شخصیش یک درخت ارس رشد کرده. درختی که فقط خود البرز میدونه چه راز ترسناکی پشتش پنهان شده.
البرز پانزده سال پیش به خاطر تنهایی و عذاب وجدان زیادی که به خاطر قتلعام طایفه گرگینهها داشته، یک دختر بچه پنجساله رو به فرزندخواندگی قبول میکنه تا حواسش از مشکلات و عذاب وجدانش پرت بشه. نهال، دختر بانمکیه که انسانه و هیچ نمیدونه پدرخوانده عزیزش خونآشامه.
البرز به شدت نهال رو دوست داره ولی همیشه از اینکه هویتش برای دخترک فاش شه میترسه…
(اغبر به معنی شوم / تاریک / اغبارآلود)
دانلود رمان عروس فراری... پدر و مادر بهار تصمیم به جدایی از یکدیگر میگیرند، هرچند که میدانستند موجودی در شکم حوریه، مادربهار در حال رشد است. آنها از یکدیگر جدا میشوند و چند ماه بعد، مادر بهار متوجه میشود که جنین یک دختر است. حالا که جنسیت بچه را میدانست، او را بیشتر از پیش دوست میداشت.
به همین دلیل، پیش برادرش رضا میرود و در آنجا زندگی میکند. دختر به دنیا میآید، اما متاسفانه مادرش پا به دنیای ابدیت میگذارد و این دختر پیش داییاش زندگی میکند. او بسیار وابسته به دختر داییاش میشود و رها را همچون خواهر دوست میدارد. با گذشت زمان و بزرگ شدن او، اتفاقاتی در اطرافش میافتد. رها بیاحتیاطی میکند که پای بهار هم وارد آن ماجرا میشود و زندگیاش دستخوش تغییرات عذابآوری میشود. او مجبور میشود به خاطر رها...
دانلود رمان رفیق روزهای بد... هامون و نامزدش منتظر تولد فرزندشان هستند، اما جنین به دلایل نامعلومی سقط میشود. هامون که فکر میکند مشکل از هستی است، به او دلداری میدهد. اما جواب دکتر هر دو را متحیر میکند؛ مشکل از خود هامون است و دیگر قادر به بچهدار شدن نیست. این موضوع باعث میشود که هستی یک صبح او را برای همیشه ترک کند. در این میان، سلوا، یکی از همکلاسیهای قدیمی او، حاضر میشود نقش زن باردار هامون را بازی کند تا او بتواند حق و حقوق خودش را از خانوادهاش بگیرد. غافل از اینکه سلوا پنهانی دل در گرو هامون دارد...
دانلود رمان معشوقه شیطان... -شیطان اینه؟ با تعجب به منصور نگاهی انداختم. - آره قربان، اینه. - اما اینکه… - آره، یه زنه؟ گول قیافه مظلومشو نخورید قربان، مارمولکیه که دومی نداره.
متعجب به دختر مقابلم نگاهی انداختم. چشمان کشیده، قد متوسط، اندام مزون.
- میبینی آقا، چشماش خدای شرارته. بهش میگن شیطان ساکت.
این دختر بیشتر به الهه زیبای رم باستان میخورد تا شیطان ساکت.
- چرا ساکت؟ - چون اون لاله، قربان.
بیاختیار قهقهای زدم. یک دختر بچه لال اینجوری تن و بدن این نره غولها رو لرزونده؟
- پاشو خودتو جمع کن مرد…