دانلود رمان اتاق خوابهای خاموش... حوری مقابل آینه ایستاده بود و به خودش در آینه نگاه میکرد. چهرهاش زیر آن تاج باشکوه و تور زیبا، تجلی شکوهمندی از زیبایی و جوانی بود.
یک قدم به عقب برداشت و بار دیگر به خودش در آینه قدی نگاه کرد. هنر دست آرایشگر ماهر، زیبایی صورتش را دوچندان کرده بود و آن لباس عروس خوشبرش و خوشدوخت، هیکل تراشیده، ظریف و رعنایش را با ابهت تمام قاب گرفته بود.دانلود رمان دوباره سبز میشویم... فلورا صدر، مهندس رشتهی گیاهپزشکی، در دوران نوجوانی شیفتهی دوست برادرش، ونداد آژند، میشود. عشقی یکطرفه که با مهاجرت ونداد ناکام میماند. فلورا که تحت تأثیر مهرش به او قرار گرفته، همان رشتهای را در کنکور انتخاب میکند که ونداد از آن فارغالتحصیل شده بود.
حالا، پس از هشت سال، ونداد بازگشته است؛ این بار بهعنوان استاد در همان دانشگاهی که فلورا دوران طرح پایاننامهاش را میگذراند. او بیخبر از این است که شاگرد سختکوشش، سالهای زیادی را در سکوت عاشقش بوده است. اکنون همکاری آنها در یک طرح تحقیقاتی، عشقی را که سالها در دل فلورا پنهان بوده، دوباره زنده میکند.دختری به اسم هیله است، دختری از دیار افغانزمین، دختری که همانند اسمش آرزوهای هنگفتی داشت. اما اینکه سرنوشت چه بازی را برای او رقم زده است، خودش هم نمیدانست.
تو هرگز ناامید مباش... ما همه انسانیم، گاهی ممکن است خسته شویم و گاهی ناامید، اما همین که الله در کنارمان است، خیلی زیباست، مگر نه؟ گاهی اوقات لازم است تا همه را از دست بدهیم و خدا را به دست بیاوریم... و پناه ببریم به خالقی که بیهیچ منتِ در کنارمان است.